سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به قیافه و ظاهر استادمون، دکتر موسوی نمی خورد که از این کارها بکنه. پریروز سر کلاس می گفت یه نفر رو می شناسه که شب‏ها توی پارک‏ها روی کارتن می‏خوابه. می گفت از شخصیت این آدم خوشش میاد. نفهمیدم چرا از شخصیت این آقای کارتن خواب خوشش اومده ولی در هر صورت این مدل کارها از کارهاییه که خودم هم گاهی وقت‏ها می کنم برای همین درکش برام خیلی مشکل نبود.

استاد، از ماه رمضون امسال می گفت و از این که به جای دعوت دوستان و فامیل برای افطاری، رفته و این بنده خدا رو توی پارک پیدا کرده و برای افطاری برده خونه‏:

«قبل از این که خانمم اون رو ببینه، یواشکی از در اون طرفی فرستادمش توی حموم تا حداقل یه کمی تمیز شه. و الا خانمم کله‏م رو می کند!»

همه بچه ها زدند زیر خنده. از این خنده‏مون گرفته بود که آقای دکتر رو با اون کلاس و ظاهر دکتری‏ش توی اون موقعیت تصور می کردیم که یواشکی و بدون سر و صدا یه آدم با سر وضع خاکی و کثیف رو می‏بره توی خونه و به طرف حموم هدایت می‏کنه. حالا این ها بماند. بحث کلاس این بود که آیا هنر نیاز زندگی بشره یا نه. یعنی اگه آدم توی زندگی‏ش نیاز‏های اولیه‏ش تامین نشده باشه سراغ هنر می ره یا نه. همه حرف اون جا بود که استاد می گفت:

«بعد از افطار وقتی می خواست بره یه سری از این لباس‏های قدیمی‏م رو که دیگه نمی‏پوشیدم‏، خواستم بدم بهش تا ازشون استفاده کنه ولی پشیمون شدم؛ چون با خودم گفتم الان که اون از خونه من می‏ره بیرون یعنی دقیقا وقتی که شام‏ش رو خورده، مهم‏ترین مسئله ای که براش وجود داره ناهار فرداشه. دیگه اصلا براش اهمیت نداره که لباس‏ش چه طوریه. آدم وقتی توی نیاز‏های اولیه‏ش لنگه مهلت پیدا نمی کنه که به چیزهای دیگه فکر کنه. گفتم شاید بهتر باشه که به جای لباس پولی بهش بدم که حداقل بتونه تا چند روز غذای خودش رو تامین کنه. حالا آدمی که توی نیاز‏های اولیه‏ش مونده معمولا طرف هنر نمی ره چون هنر خرج داره و همین طور روح و فکر آزاد می خواد...»

ولی من فکر می کنم گاهی وقت ها فشار‏های اجتماعی هم باعث روی آوردن بعضی ها به هنر می‏تونه باشه.

 


نوشته شده در  شنبه 85/8/20ساعت  3:48 عصر  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]